تازگيا...
دخملي من تازگيا پاهتو بالا مياري و با دستات پاهاتو ميگيري و به زبون خودت باهاشون حرف ميزني يا بعضي وقتا با دستات بازي ميكني و جيغ ميكشي.وقتي باهات دالي بازي ميكنم از ترس چشات گرد ميشه گلم.
فداي تو بشم كه با وجودت زندگيمون اينقدر شيرين شده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی